زبان از بافت مرطوب و صورتي رنگي به نام غشاي موكوسي پوشيده شده است. روي سطح زبان، پرزهايي وجود دارند. بين اين پرزها، جوانههاي چشايي جاي دارند. طعم غذاها با استفاده از اين جوانهها حس ميشود. ...
آزمايشات هولناك آمريكا بر روي انسان + تصاوير1:00 ب.ظ آزمايشات هولناك آمريكا بر روي انسان + تصاوير
آمريكا كارنامه سياهي در احترام به اولين حق طبيعي هر انسان، «زيستن»، دارد. با اطلاع از انجام جناياتي در قالب آزمايشهاي مختلف و بر اساس مانيفست اين نظام شيطان مدار ارتكاب هر گونه جنايت و ظلم و تعدي نسبت به وجود نوع «انسان» در مسير بسط قدرت تسليحاتي اين... در اين گزارش به فهرست كوتاهي از جنايات ضد بشري و ضد انساني نظام آمريكا اشاره ميشود. نظامي كه در وراي دم زدن از حقوق بشر كارنامه سياهي در احترام به اولين حق طبيعي هر انسان، «زيستن»، دارد. با اطلاع از ارتكاب چنين آزمايشهايي به نظر ميرسد كه بر اساس مانيفست شيطاني اين نظام شيطان مدار هر گونه جنايت و ظلم و تعدي نسبت به وجود نوع «انسان» در مسير بسط قدرت نظامي و تسليحاتي اين نظام آزاد بوده و مورد تاييد سردمداران چپاول گر آن است. 1- آزمايشهاي مربوط به كنترل ذهن در برنامه كنترل ذهن و پروژه موسوم به MKULTRA، سازمان سيا در بخشي از آزمايشها از مواد روان گردان استفاده كرد. هدف كلي اين پروژه دست يابي به روشهايي براي تحت تاثير قرار دادن، كنترل و استخراج اطلاعات از ذهن افراد بود. براي انجام برخي از اين آزمايشها دكتر كامرون (Donald Ewen Cameron) كه از همكاران سيا بود؛ از بين بيماران پذيرفته شده در كلينيكش استفاده كرد. اين بيماران اكثرا به دليل افسردگي و اضطراب به كلينيك او مراجعه كرده بودند. درماني كه براي انها در نظر گرفته شد بخشي از پروژه سيا بود كه زندگي طبيعي آنها را دگركون كرد. در طي سالهاي ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۴ دكتر كامرون به آزمايش شوك الكتريكي ۳۰ تا ۴۰ برابر مقادير استاندارد بر روي اين بيماران پرداخت. او از داروهايي استفاده كرد كه بيماران را براي ماهها به كما ميبرد. بيماران بسياري در اثر اين آزمايشها توانايي تكلم و حافظه خود را از دست داده، هويت و پدر و مادر خود را فراموش ميكردند. به جهت سهولت تدابير امنيتي برخي از اين آزمايشها بر روي كودكان انجام ميشد كه تا تجاوزات جنسي نسبت به اين كودكان توسعه يافته بوده است. كامرون، شوك الكتريكي ۳۰ تا ۴۰ برابر مقادير استاندارد را بر روي بيماران آزمايش مي كرد. 2- آزمايش گاز خردل بر روي سربازان در اتاقهاي گاز با شروع مطالعات بر روي تسليحات بيولوژيك و شيميايي در دهه چهل ميلادي، ارتش آمريكا براي سنجش كارايي اين تسليحات و به منظور آمادگي در مقابله با حملاتي از اين نوع آزمايشهايي را بر روي سربازان خود انجام داد. سربازان در حالي كه هيچ اطلاعاي از موضوع نداشتند تحت تاثير گاز خردل و ديگر عوامل شيميايي قرار گرفتند. براي آزمايش كارايي ماسكها و لباسهاي ضد گاز، سربازان را پس از پوشيدن و نصب لوازم مربوطه در اتاقهاي گاز در بسته زنداني كرده و عوامل شيميايي را رها كردند. برخي از اين عوامل به راحتي از لباسها عبور كرده و پوست را ميسوزاندند. تاولهاي دردناك و التهابات پوستي شديد از نتايج تماس اين عوامل با پوست بود. در صورت استنشاق ريه سربازان شديدا ملتهب شده و تنفس براي آنها غير ممكن ميشد. گزارشهايي موجود است كه نشان ميدهد علاوه بر سربازان از بيماران بستري شده در بيمارستانهاي مختلف ارتش نيز به عنوان مدل آزمايشگاهي براي آزمايش مواد شيميايي و بيولوژيك استفاده شده است. 3- بمباران شيميايي مردم براي بررسي چگونگي مديريت حملههاي احتمالي شيميايي و بيولوژيك، ارتش با كمك سيا و دولت اقدام به رهاسازي برخي از عوامل شيميايي بر روي شهرهاي آمريكا كرد تا به عنوان مدلي براي مقابله با حملههاي احتمالي استفاده كند. عوامل سيا در شهر Tampa Bay عامل سياه سرفه را انتشار دادند كه منجر به همه گيري شد و ۱۲ نفر جان خود را از دست دادند. در آزمايشي ديگر نيروي دريايي شهر سانفرانسيسكو را با عوامل بيماري زاي باكتريايي آلوده كرد كه در نتيجه بسياري از مردم به پنوموني دچار شدند. ارتش در آوون پارك، ساوانا و چند جاي ديگر ميليونها پشه حامل ويروسهاي تب زرد و تب دانگو را رها كرد كه موجب بيماريهاي فراواني از جمله تيفوئيد، تبهاي مختلف، مشكلات تنفسي و تولد نوزادان مرده شد. عوامل ارتش تحت عنوان گروههاي بهداشتي به منطقه اعزام شدند و به جاي كمك رساني بهداشتي واقعي به بررسي نتايج آزمايش پرداخته و از درمان مردم جلوگيري كردند. 4- آلوده سازي گوآتمالا در دهه ۴۰ آمريكا اقدام به آزمايش كارايي پني سيلين براي مقابله با سيفليس بر روي شهروندان گوآتمالايي كرد. ابتدا از طريق رسوخ دادن فاحشههاي آلوده به اين بيماري در بين مردم، افراد بياطلاع و برخي بيماران بستري در كلينيكهاي رواني و سربازان آلوده شدند. اما انتشار بيماري با اين روش به حدي نرسيد كه مورد نظر تحقيقات بود. در نتيجه روش آلوده سازي مستقيم انتخاب شد كه طي آن باكتريهاي سيفليس بر روي بدن و صورت مردان پاشيده ميشد. در تعدادي از آلوده سازيها باكتري از ميان مهرهها به مايع نخاعي افراد تزريق شد. پس از آلوده سازي جمعيت مورد نظر، بررسي روشهاي درماني شروع شد. اما عدهاي از افراد آلوده شده بدون درمان رها شدند. در اكتبر ۲۰۱۰ هيلاري كلينتون از بابت انجام اين ازمايشها توسط آمريكا عذرخواهي كرد و اعلام كرد بررسيهايي براي يافتن افرادي كه احتملا آلوده شده و بدون درمان رها شدهاند شروع خواهد شد! هيلاري كلينتون پس از 60 سال معذرت خواهي كرد! 5- بررسي اثرات بمب اتمي بر روي انسان در طي پروژه منهتن كه منجر به ساخت و آزمايش اولين بمب اتمي شد، اثرات مواد راديو اكتيو از طريق تزريق پلوتونيوم به تعدادي از بيماران بيمارستانهاي ارتش و بيمارستان شيكاگو بررسي شد. اين بيماران از موضوع بياطلاع بوده و آزمايش كاملا به صورت سري انجام شد. در پروژهاي موسوم به Oak Ridge اين آزمايشها بر روي تعدادي از سربازان نيز انجام شد. اكثر اين افراد در اثر صدمات ناشي از تزريق پلوتونيوم عمر كوتاهي داشته و جان خود را از دست دادند. در ماساچوست دكتر سوئيت (William Sweet) مامور تكرار آزمايش با استفاده از اورانيوم شد. او در سال ۱۹۴۷ بودجهاي از طرف پروژه منهتن در اختيار داشت و به بررسي آثار تزريق اورانيوم به بيماران پرداخت. 6- تزريق عامل شيميايي نارجي (ديوكسيدين) به زندانيان عامل نارنجي يكي از خطرناكترين مواد شيميايي در تسليحات نامتعارف است كه آمريكاييها از آن در جنگ ويتنام استفاده كردند. به تصوير كشيدن اثرات اين ماده بر روي انسان و همچنين نوزادان متولد شده از زنان در معرض قرار گرفته دشوار است. كمپاني Dow Chemical بعد از دريافت بودجهاي براي توليد اين عامل با ارتش آمريكا در مورد آزمايش آن بر روي انسان همكاري كرد. دكتر كليگمن (Dr. Albert Kligman) در يك سري آزمايش ديوكسيدين كه ماده اصلي اين عامل است را به بدن زندانيان تزريق و اثرات آن را مطالعه كرد. بديهي است با ديدن تصاوير مربوط به ويتناميهايي كه تحت تاثير اين ماده بودهاند آشكار خواهد بود كه تزريق اين ماده خطرناك به بدن زندانيان چه بلايي بر سر آنها آورده است. تاثير عامل نارنجي بر بدن يك سرباز ويتنامي 7- عمليات پيپر كليپ Paper Clip طي اين عمليات كه بعد از جنگ جهاني دوم انجام گرفت ارتش آمريكا محققين درگير در آزمايشهاي مرتبط با ساخت بمبهاي شيميايي و بيولوژيك و نيز افرادي كه در آزمايش بر روي انسان زنده تبحر پيدا كرده بودند را از اروپا به آمريكا منتقل كرده و ضمن حمايت از آنها با اعطاي هويتهاي جعلي از آنها در آزمايشگاههاي خود براي توسعه تسليحات نامتعارف استفاده كرد. محققين اروپايي آزمايشهاي دهشتناكي مانند پيوند جسمي دو قلوها براي ايجاد يك واحد جسمي، تخريب بافت عصبي افراد بدون بيهوش كردن آنها و مطالعه اثرات انفجار بر اين افراد انجام داده بودند كه براي ارتش آمريكا بسيار جذاب بود. اين محققين با امكانات فراهم شده در ارتش آمريكا به جنايات خود عليه بشريت در خاك آمريكا ادامه دادند. 8- مبتلا كردن مردم پورتوريكو به سرطان در سال ۱۹۳۱ دكتر رودز (Cornelius Rhoads) با دريافت بودجهاي از بنياد راكفلر مامور شد در مورد سرطان تحقيق كند. او براي اين كار مردم پورتوريكو را انتخاب كرد و پس از مبتلا كردن ايشان به سرطان به آزمايشهاي خود پرداخت. اين آزمايشها دهها مورد مرگ را در پي داشت. او بعدها به عنوان نائب رئيس انجمن سرطان آمريكا انتخاب شد. نظام ضد بشري از رودز تشكر مي كند! 9- آزمايشهاي پرتودهي بر روي انسان در دهه ۶۰ ميلادي پنتاگون يك سري آزمايشهاي پرتودهي انجام داد. براي اين كار مردم فقير سياه پوست كه به سرطان مبتلا بودند انتخاب شدند. به آنها گفته شده بود كه نوعي فرايند درماني بر روي آنها انجام خواهد شد در حالي كه هدف، آزمايش اثرات پرتودهي شديد بر روي بدن انسان بود. با ترفندهاي گوناگون از اين بيماران رضايت نامههايي اخذ شده بود تا بعدا مشكلي پيش نيايد. به همين شكل دكتر سينگر (Eugene Saenger) از طرف آژانس حمايتي دفاع اتمي بودجهاي براي آزمايش پرتو X بر روي انسان دريافت كرد كه نتيجه تحقيقات او مرگ حداقل ۲۰ انسان فقير سياه پوست بود. پرتوهاي مضر تقويت شده بافتهاي دروني و پوست اين بيماران را تخريب ميكرد و آنها را در وضعيت فلاكت باري قرار ميداد. سياه پوستان انتخاب مناسبي براي آزمايش ها تلقي مي شدند 10- پروژه كليماكس طي آن خانههايي در نيويورك و سانفرانسيسكو ساخته شد تا محل مناسبي براي آزمايش اثرات ماده روان گردان LSD بر روي افراد باشد. براي جذب افراد به اين خانهها از فاحشههايي كه از سيا حقوق ميگرفتند استفاده ميشد. به افراد پس از ورود به اين خانهها به اجبار انواع مختلف مواد روانگردان به خصوص LSD تزريق ميشد. سپس در چند روز آينده از خروج آنها جلوگيري شده و متخصصين حاضر در اين خانهها به مطالعه رفتار و اثرات اين مواد در افراد ميپرداختند. در برخي موارد براي مشاهده حد نهايي اثرات، مقادير فراوان و غير معمولي از مواد به افراد كه اكثرا نير از جوانان بودند؛ تزريق ميشد. جوانان پس از ورود به خانه هاي كليماكس در اختيار كارشناسان مواد روانگردان قرار مي گرفتند 11- گرد و غبار اتمي در اقيانوس آرام بعد از موفقيت آمريكا در جنايت بزرگ اتمي در هيروشيما و ناكازاكي، سردمداران اين كشور شروع به تست صدها بمب هستهاي در اقيانوس آرام كردند. اين بار خطر قدرت اتمي شوروي بهانه انجام اين آزمايشهاي هولناك بود. در ۱۹۵۴ در جزاير مارشال يكي از بزرگترين آزمايشهاي اتمي انجام شد. وجود اين آزمايشها كه تا آن زمان به صورت مخفي انجام ميشد در اثر وزش باد و انتقال گرد و غبارهاي آلوده با ذرات راديواكتيو به سوي جزاير اطراف آشكار شد و مخفي كاري آمريكا با شكست مواجه گرديد. مردم جزايري كه در معرض اين غبارات قرار گرفتند به بيماريهاي شديدي دچار شدند كه از جمله آنها نقايص مادر زادي بود. در نسلهاي بعدي بيماريهايي همچون سرطان غدد تيروئيد و تومورهاي مختلف در بين مردم اين جزاير ديده شد. آمريكا حتي به اين جنايت نيز به صورت فرصتي نگاه كرده و پروژه ¼ را كه شامل بررسي آثار غبارهاي راديواكتيو بر روي انسان بود را اجرا كرد. همين موضوع موجب مطرح شدن بحثهايي در مورد عمدي بودن ايجاد و هدايت گرد و غبارهاي راديواكتيو به سوي مردم جزاير اقيانوس آرام شد. اثر پرتوهاي راديواكتيو بر بدن افراد 12- تاسكيگ: از سال ۱۹۳۲ تا ۱۹۷۲ محققين ۴۰۰ مرد سياه پوست را در منطقه تاسكيگ آلاباما براي مطالعه مراحل پيشرفت بيماري سيفليس به باكتري اين بيماري آلوده كردند. در حالي كه هيچگاه به اين افراد در مورد بيماريشان چيزي گفته نشد. به آنها گفته شده بود كه به بيماري جعلي «خون بد» دچار هستند و پزشكان در تلاش براي معالجه آنانند. با اينكه در سال ۱۹۷۴ پني سيلين به عنوان درمان سيفليس مطرح شد اما باز قربانيان تاسكيگ از اين موضوع بيخبر نگه داشته شدند تا مطالعه اين بيماري كه اثرات طولاني مدتي بر بدن انسان دارد تا ۳۰ سال ادامه داشته باشد. با روشن شدن جوانب اين جنايت اعتراضهاي شديدي انجام گرفت تا جايي كه كلينتون مجبور به عذرخواهي رسمي از مردم اين كشور گرديد و گفت متاسف است كه دولت «يك پژوهشنژاد پرستانه را ترتيب داده است« به آنها گفته شده بود كه به بيماري جعلي «خون بد» دچار هستند يقينا در سالهاي آينده شاهد اشكار شدن آزمايشهاي ضد انساني و دهشتناك بيشتري بر روي انسان و ديگر موجودات زنده خواهيم بود. آزمايشهايي كه قطعا هم اكنون نيز از سوي بزرگترين داعيه دار حقوق بشر در آزمايشگاههاي مخفي ارتش آمريكا و يا در قالب برنامههاي مختلف بهداشتي بر روي مردم كشورهاي فقير انجام ميشود.
مقام اميرالمومنين ازنگاه اديان ديگر
جبران خليل جبران
كه از علماي بزرگ مسيحيت، مرد هنر و صاحب ذوق بديعي است لب به ستايش علي گشوده و چنين مي گويد:" به عقيده من علي بن ابيطالب ( پس از پيامبر) نخستين مرد از قوم عرب است كه وجودش، همه فضائل كامل بودن را در قوم خويش دميد و آهنگ آن را به گوش مردمي رسانيد كه پيش از آن مانند آن را نشنيده بودند و در بين تاريكي هاي جاهليت از روش روشن او متحير ماندند؛ پس كسي كه طريق علي را پسنديد به فطرت سليم بازگشت و آن كه از باب خصومت وارد شد جاهيلت را ترجيح داد."جبران معتقد بود كه:" دو طايفه شيفته روش علي بودند يكي خردمندان پاكدل و ديگري نيكو سرشتان با ذوق، علي بن ابيطالب شهيد عظمت خويش گشت او از دنيا رفت در حالي كه نماز بر زبانش جاري و دلش از شوق خدا لبريز بود. مردم عرب، حقيقت مقام او را درك نكردند تا گروهي از مردم كشور همسايه آنها( ايران) برخاسته، اين گوهر گرانبها را از سنگ تشخيص داده و او را شناختند."
جبران اضافه مي كند كه:" علي (ع) مانند پيغمبران درگذشت، مقام و شأن او در بصيرت و بينايي چون پيغمبران، مختص شهر، بلد، قوم، زمان و مكان نبوده و شخصيتي بين المللي داشت."
جبران هميشه نام علي (ع) را در مجالس خاص و عام به زبان مي آورد، تعظيم مي كرد و مي گفت علي از جهان رفت درحالي كه هنوز رسالتش را به كمال، تبليغ نكرده بود.
شبلي شميل
دانشمندي است كه در سال 1335 هجري درگذشت، وي شاگرد برجسته مكتب داروين بود و نخستين كسي است كه نظريه" قوه" را در شرق منتشر كرد سپس برخلاف مكتب استاد خود كه فردي الهي بود، به انكار مقدسات و جهان ماوراء طبيعت برخاست وتا لحظه مرگ از مكتب ماديگري پيروي نمود.وي با اصراري كه در انكار توحيد داشت، در برابر شخصيت علي ( ع) سرتعظيم فرود آورده و در مورد او چنين مي گويد:" امام و پيشواي انسان ها علي بن ابيطالب بزرگ بزرگان و يگانه نسخه اي است كه با اصل خود «پيامبر( ص)» مطابق است هرگز اهل شرق و غرب، سخنراني نظير او در گذشته و حال نديده است."
ميخائيل نعيمه
كه از دانشمندان مسيحي است در مقدمه اي كه بر كتاب " صوت العدالة الانسانية" نوشته درباره حضرت علي (ع) چنين مي گويد:" پهلواني امام( ع) تنها در ميدان جنگ نبود بلكه او در روشن بيني، پاكدلي، بلاغت، سحر بيان، اخلاق فاضله، شور ايمان، بلندي همت، ياري ستمديدگان و نااميدان، متابعت حق و راستي و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگر چه مدت زيادي از حضور او گذشته، اما هر گاه بخواهيم بنياد زندگي نيكو و سعادتمندي را بگذاريم بايد به روش او رجوع كرده و دستور و نقشه را از او بگيريم."- " جرج جرداق"مسيحي، نويسنده معروف لبناني در كتاب " صوت العدالة الانسانية " درباره علي ( ع) چنين مي نويسد: اي دنيا چه مي شد اگر همه نيروهايت را در هم مي فشردي و دوباره شخصيتي مانند علي با آن عقل، قلب ، زبان و شمشير نمودار مي كردي؟"
كارلايل
فيلسوف انگليسي، هر گاه به نام علي (ع) مي رسيد بزرگي علي چنان او را به وجد مي آورد و نيروي عظمت آن حضرت چنان تحريكش مي كرد كه از بحث علمي بيرون مي شد و بي اختيار شروع به مديحه سرايي او مي كرد، او درباره علي چنين مي گويد: " ما نمي توانيم علي را دوست نداشته باشيم و به وي عشق نورزيم زيرا هر چه خوبي هست كه ما آن را دوست داريم همه در علي جمع است. او جوانمرد شريف و بزرگواري بود كه دلش سرشار از مهر و عطوفت و دليري بود، از بشر شجاع تر، اما شجاعتش آميخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود.پيش از رحلت خود درباره قاتلش از او نظر خواستند، فرمود: اگر زنده ماندم خود مي دانم چه كنم و اگر درگذشتم اختيار با شماست، اگر مي خواهيد او را قصاص كنيد يك ضربت بيشتر به او نزنيد و اگر عفو كنيد به تقوا نزديك تر است."
لامنس
يك كشيش بلژيكي است كه در زبان عربي و تاريخ عرب مهارت داشت. او درباره علي (ع) مي گويد:" براي عظمت علي اين بس كه تمام اخبار و تواريخ علمي اسلامي از او سرچشمه مي گيرد. او حافظه و قوه شگفت انگيزي داشت. علماي اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند كه گفتار خود را به علي مستند دارند چرا كه گفتار او حجيت قطعي داشت، او باب مدينه علم بود و با روح كلي پيوستگي تام داشت.
مادام ديالافوا"،
در مقام تعريف حضرت علي (ع) چنين مي نويسد:" احترام علي (ع) در نزد شيعه به منتها درجه است و حقاً هم بايد اين طور باشد زيرا اين مرد بزرگ علاوه بر جنگ ها و فداكاري هايي كه براي پيشرفت اسلام كرد، در دانش، فضائل ، عدالت و صفات نيك بي نظير بود و نسلي پاك و مقدس نيزاز خود باقي گذارد. فرزندانش نيز از او پيروي كردند و براي پيشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند. علي(ع) كسي است كه در قضاوت به منتها درجه عدالت رفتار مي كرد و در اجراي قوانين الهي اصرار و پافشاري داشت. علي كسي است كه اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود، او كسي است كه تهديد و نويدش قطعي بود. "
مادام ديالافوا
در ادامه اين بحث مي گويد:" چشمان من گريه كنيد، اشك هاي خود را با آه و ناله من مخلوط نماييد و براي اولاد پيامبر كه مظلومانه شهيد شدند، عزاداري كنيد."- " پطروشفسكي" استاد دانشگاه لنينگراد مي گويد:" علي (ع) تا سرحد شور و عشق پاي بند دين، صادق و راستگو بود... و مقام صفات اولياءالله در وجودش جمع بود."
ميخائيل نعيمه، نويسنده صاحب نظر و متفكر انساني مسيحي عرب:
" هيچ مورخ و نويسنده اي هر اندازه هم كه از نبوغ و رادمردي ممتاز برخوردار بوده باشد، نمي تواند قيافه كاملي از انسان بزرگي مانند علي(ع) در مجموعه اي كه حتي داراي هزار صفحه باشد، ترسيم نمايد و دوراني پر از رويدادهاي بزرگ مانند دوران او را توضيح بدهد. تفكرات و انديشه هاي آن مرد عرب و گفتار و كرداري را كه ميان خود و پروردگارش انجام داده است، نه گوشي شنيده و نه چشمي ديده است. تفكرات ، ايده ها و گفتار و كردار او خيلي بيش از آن بوده است كه با دست و زبان و قلم وي بروز كرده و در تاريخ ثبت شده است."(10)
- خليفه دوم مي گويد:" تعجب من ازاين كه علي بن ابيطالب برتمام مسائل علمي، قضائي و فقهي احاطه دارد ، نيست ، بلكه تعجب من ازاين است كه اوهرگونه سؤال مشكلي را درهرموردي كه باشد بلافاصله وفوري وبدون انديشه وتامل جواب مي دهد."(11)
- عبدالفتاح عبدالمقصود، ( نويسنده و دانشمند مشهور مصري) مي نويسد:
" پس از محمد (ص) كسي را نديده ام كه شايسته باشد پس از او قرار گيرد، يا بتواند در رديفش بيايد، جز پدر فرزندان پاك و برگزيده پيغمبر( علي بن ابي طالب) و من در اين سخن به طرفداري تشيع وارد نشده ام، بلكه اين رايي است كه حقايق تاريخ به آن گوياست. او، برترين مردي است كه مادر روزگار تا پايان عمر خود چون او نزايد، و اوست كه هرگاه هدايت طلبان به جستجوي اخبار و گفتارش برآيند، از هر خبري براي آنان شعاعي مي درخشد، آري او مجسمه اي از كمال است كه در قالب بشريت ريخته شده است."(12)
- جبران خليل جبران( نويسنده معروف مسيحي) مي نويسد:" علي از جهان درگذشت، در حاليكه شهيد عظمت خود شد. در حالي كه نماز ميان دو لبش بود و دلش از شوق پروردگار لبريز بود. عرب حقيقت مقام و قدر علي را نشناخت، تا از ميان همسايگان پارسي آنان، مردمي به پا خاستند و بين گوهر و سنگ ريزه را فرق گذاشتند. "(13)
- بارون كاردايفو ( دانشمند فرانسوي) مي نويسد:
" علي مولود حوادث نبود، بلكه حوادث را او به وجود آورده بود، اعمال او مخلوق فكر وعاطفه و مخيله خود اوست، پهلواني بود كه درعين دليري ، دلسوز و رقيق القلب، و شهسواري بود كه در هنگام رزم آرايي، زاهد از دنيا گذشته بود. به مال و منصب دنيا اعتنايي نداشت و در حقيقت ، جان خود را فدا نمود. روحي بسيار عميق داشت كه ريشه آن ناپيدا بود و در هر جا خوف الهي آن را فرا گرفته بود. "(14)
در حقيقت بايد گفت، سخن گفتن درباره علي (ع) ، ابرمرد جهان اسلام و انسانيت ، كاري است بس دشوار و سنگين كه هر كس را توان قلم رسايي و سخن گفتن درباره آن نيست. علي(ع) وجودي است چند بعدي و جامع اضداد؛ شجاع است و پرصلابت ، سخنوري است بليغ و فصيح. در محراب عبادت ، عابدي است، گريان و لرزان و زاهدي است خدا ترس. حاكمي است مدير، سياستمداري است مدبر و بخشنده ، ايثارگري است توانا، رهبري است قاطع ، پيوسته با حق است و حق با او، در اجراي حق پر صلابت و سخت گير، خصم ظالمان است و ياور مظلومان. او اميرمؤمنان است و سرور عارفان و در عين حال پناهگاه يتيمان و بي سرپرستان و ستم ديدگان، دلي دارد جوشان از عواطف انساني و ترحم به زيردستان، در عين قدرت و سخاوت ، ژنده پوشي است كارگر و كشاورز، حكيمي است بصير و داوري است دادگر و بي گذشت . به راستي كه شناخت گوشه اي از اين درياي ناپيدا و اسوه فضيلت و تقوا و دانش ، براي كسي امكان ندارد، مگر خدايي كه خالق اوست و پيغمبري كه مربي و معلم اوست و اولاد طاهرينش (ع) كه پرورش يافتگان مكتب اويند.(15)
امام علي(ع) ، بنده راستين حق بود كه حجاب هاي نور را در نورديده و به محبوب خويش پيوسته بود . علي(ع) همان شخصي است كه پا بر شانه پيامبر گذاشت و بت هاي جاهليت را شكست، او همان شيرمردي است كه در ليلة المبيت در بستر پيامبر خوابيد و نقشه شوم كفار را نقش برآب كرد، او كه گنجينه اسرار خدايي است، خود را با فرودست ترين انسان ها يكسان مي بيند، با آن ها هم سفره مي شود و در كنار تنورشان مي نشيند، آتش را به جان مي خرد تا براي كودكان يتيم كه گمان مي كنند علي از يادشان غافل مانده است، ناني تهيه كند، شب هنگام تنها و بي ياور، انبان آذوقه و آرد را بر شانه مي گذارد و به صورت ناشناس خانه به خانه درها را به صدا در مي آورد تا فقيران با شكم گرسنه سر بر بالين نگذارند.
علي (ع) اگر رنگ خدا نمي داشت و مردي الهي نبود، فراموش شده بود. علي (ع) نه تنها با كشته شدنش نمرد، بلكه زنده و زنده تر شد.
برخي از ضرب المثل هاي ايراني به همراه معادل انگليسي آنها
بى خبرى , خوش خبرى |
طنز؛ ديكشنري فارسي – فارسي!
برترين مجله اينترنتي ايران
مجله خط خطي:
دبستان: روزهاي خوش نوجواني، مشق شب، فحش بابا، فلك معلم، شلنگ ناظم، خوشي در مراسم ختم.
كشمش: انگوري كه خود را ساعت ها زير آفتاب برنزه كرده است.
هالك شگفت انگيز: بر و بچه هاي بدنساز، پس از پايان تمرين، چنين تصوري از هيكل خود دارند.
گياهخواري: طريقه اي از زندگي كه قديما، شكارچيان دست و پا چلفتي اختراع كرده بودند.
بزرگسال: فردي كه از سن رشد طولي گذشته و مشغول رشد عرضي است. دانشگاه: يك دوره چهارساله كه ... چيز بيشتري يادم نمي آيد.
مغز: ارگاني از بدن كه ما فكر مي كنيم كه فكر مي كند.
خلاق: آدمي كه حداقل بيست دليل براي انتخاب روش ابلهانه خود دارد.
منوآل (هلپ): قسمتي از رايانه كه به شما در يافتن سوال هاي بيشتر كمك مي كند.
بكاپ: كاري كه هميشه وقتي يادتان مي افتد انجام دهيد كه اطلاعاتتان به فنا رفته است.
جلسه دفاع پايان نامه: هنر انتقال اطلاعات دانشجو از طريق پاورپوينت و توجه اساتيد داور و راهنما، بدون عبور از ذهن هر دو.
شخصيت: آن چيزي است كه اگر شما آن را از دست بدهيد، همه اطراف شما را خالي خواهند كرد. (مي تواند پول، قيافه و يا شهرت باشد.)
رزومه: جمع آوري هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستيابي به يك شغل پردرآمدتر
كار: وقفه اي مشمئز كننده بين خواب و خواب
عشق: يكي از خفن ترين بيماري هاي بشر كه تنها راه از بين رفتنش، ازدواج است.
راز: عبارتي كه روزي قرار است به كسي بگوييد و پشيمان شويد. جالبه: كلمه اي كه در چت هاي محترمانه، به منظور پايان مكالمه طرف مقابل استفاده مي شود.
قابل اجتناب: دقيقا به كاري مي گويند كه يك گاوباز انجام مي دهد.
ازدواج: وقتي كه دو نفر تبديل به يك نفر مي شوند، اما مشكل اينجاست كه دقيقا كدام يك؟ شاهد: فردي كه ابتدا قسم مي خورد كه حقيقت را، تمام حقيقت را، و نه چيزي جز حقيقت را بگويد و سپس شروع به تعريف داستاني مي كند كه وكيل از او خواسته است.
خانه داري: مجموعه كارهايي كه درون خانه صورت مي گيرد، شامل خوابيدن تا لنگ ظهر و تماشاي تلويزيون لباسشويي: يكي از لوازم خانگي كه مخصوص خوردن جوراب است.
فهرست خريد: ليستي كه تهيه اش ساعت ها طول مي كشد اما در فروشگاه به ياد مي آوريد كه جا گذاشته ايد. ماليات: مي گويند بايد با لبخند پرداخت كرد، اما من امتحان كردم، نقد مي خواستند.
فردا: يك تكنولوژي ساده براي رهايي از كارهاي امروز.
طلاق: مرحله اي مابين ازدواج و مرگ تجربه: نامي كه آدم ها روي اشتباهات خود مي گذارند.
پيري: وقتي آره يعني نه، شايد يعني حتما، جالبه يعني خاطره و نوه آويزان از يخچال مي شود.
روماتيسم: عشقولانه ترين بيماري كشف شده تاكنون بيماري خوشخيم: يك بيماري كه قرار نيست به اين زودي ها از دستش خلاص بشويد.
پارادوكس: نسخه دو پزشك براي يك بيمار، نشانگر آن است.
پزشك: آدمي كه با قرص هايش درد را از شما گرفته و با صورت حسابش، مرگ را به شما هديه مي دهد. كمك هاي خارجي: انتقال پول از مردم فقير در كشورهاي ثروتمند به افراد ثروتمند در كشورهاي فقير.
آنتيك: وسيله اي كه اجداد شما خريده اند و پدر و مادر شما خود را از شر آنها خلاص كرده اند و حالا شما دوباره براي خريد آن، پول گزافي پياده مي شويد.
مرگ: درمان دردها به طور ناگهاني و با كمترين مخارج قبر: مكاني براي استراحت متوفي تا وقتي كه سر و كله يك باستان شناس پيدا شود.
و غيره: علامتي كه اين مفهوم را مي رساند؛ شما بيش از چيزي كه واقعا مي فهميد، مي فهميد.
سياست: هنر تقسيم كيك تولد، به گونه اي كه هر كس احساس كند بزرگ ترين قطعه را صاحب شده است.
لوازم آرايشي: ابزاري كه زن زيبا را زشت و زن زشت را زشت تر نشان مي دهد. صداقت: حالتي كه شما پس از نوشيدن هفده دلستر ليمويي پشت سر هم دچارش مي شويد.
مهدي (عليه السلام) در اديان و ملل ديگر
همانطور كه در مباحث ديگر ذكر شد، اعتقاد به منجي از سرشت الهي انسانها نشأت ميگيرد و همين اعتقاد است كه اميد را در قلبها زنده ميكند. ولي بصورت عام اين اعتقاد در كتب اقوام باستان انعكاس پيدا كرده است، با اينكه روايت منجي، روايتي است اختلاف برانگيز، ولي جلوه آن در تمامي ملل خودنمايي ميكند، كه البته زاييده اين اعتقاد بسياري از مذاهب است. ولي پيشگوييهايي كه در ميان ملل مرسوم بود، صد البته ارتباطي انكارناپذير با منبعي فرامادي (وحي) دارد زيرا كه در تمامي ملل، از شرق تا غرب عالم، خداوند پيامبري را فرستاده است كه اين نويد را تبيين نموده يا ثبت در كتابهايشان بوده است و اين اختلافاتي كه بعضاً در ابعاد وجود منجي به چشم ميخورد، سرچشمه از تجربيات و گرد و غبار تاريخ دارد و قبل از بيان اين عقايد در اقوام و اديان گذشته، يادآوري ميشود كه شيعه مطمئناً با همه اين عقايد موافق نيست ولي اشاره به آنها تذكري است براي اثبات وجود منجي.
پس در اين بخش به بشارات كتب آسماني گذشته و عقايد موجود در ملل گذشته نسبت به منجي ميپردازيم:
مهدي (عليه السلام) در عهد عتيق:
در 35 بخش از مزامير 150 گانه نيز ظهور منجي موجود است (زبور وداوود):
"زيرا كه شريران منقطع خواهند شد، و اما منتظران خداوند، وارث زمين خواهند شد. هان بعد از اندك زماني شرير نخواهد بود و ..." (كتاب فرامير، فرمور، بعد 37، 90، 12)
در كتاب اشعيا نبي: "و نهالي از تنه ليي بيرون آمده، شاخهاي از ريشههايش خواهند شگفت و روح خدا بر او قرار خواهند گرفت و ... مسكينان را به عدالت داوري خواهد كرد و به جهت مظلومان زمين به راستي حكم خواهد كرد." (فصل 11، بندهاي 1- 10).
و در اين كتاب شرح مختصري است بر احوالات ظهور:"گرگ با بره سكونت خواهد كرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير پرواري با هم و طفل كوچك آنها را خواهد راند... و در تمام كوه مقدس من، ضرر و فسادي نخواهند كرد، زيرا كه جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد و بر اين انتظار الهي تاكيد ميكند: اثر چه تاخير نمايد برايش منتظر باش، زيرا كه البته خواهند آمد و درنگ نخواهد كرد." (كتاب مقوي نبي، فصل 2، بندهاي 1- 10).
مهدي (عليه السلام) در عهد جديد (اناجيل و ملحقات):
در اناجيل مختلف سخن درباره او آمده است: "همچنانكه برق از شرق ساطع شده تا مغرب ظاهر ميشود، ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد شد ... و آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پديد گردد. و در آن وقت جميع طوائف زمين سينهزني كنند و پسر انسان را ببينيد كه بر ابرهاي آسمان با قوت و جلال ميآيد ..." (انجيل متي، فصل 24، بندهاي 27 و 30).
و همين انجيل درباره انتظار سخن ميراند: "لهذا شما نيز حاضر باشيد، زيرا در ساعتي كه گمان نبريد، پسر انسان ميآيد." (فصل 24، بند 37 و 45).
و انجيل مرقس درباره وظايف منتظران ميگويد: "ولي آن روز و ساعت را غير از پدر، هيچكس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس برخود و بيدار شده، دعا كنيد، زيرا نميدانيد كه آن وقت كي ميشود." (انجيل مرقس، فصل 14، بندهاي 26، 27، 31 و 33).
نكته جالب درباره اناجيل: "كلمه پسر انسان مطابق نوشته ماكس آمريكايي در كتاب قاموس كتاب مقدس، 80 بار در انجيل و ملحقات آن (عهد جديد) تكرار شده كه فقط 30 مورد آن با عيسي (عليه السلام) مسيح قابل تطبيق است و 50 مورد ديگر توضيحاتي درباره منجي است كه در آخر الزمان ظهور خواهد كرد و عيسي (عليه السلام) با او خواهد آمد و او را جلال خواهد داد و از ساعات و روز ظهور او جز حضرت پروردگار كسي اطلاعي ندارد."
مهدي (عليه السلام) در كتب مقدسه هنديان:
تذكر نكتهاي ضروري به نظر ميرسد: از منظر تشيع اين كتب، كتابهاي آسماني به حساب نميآيند بلكه اقتباساتي از كتب آسماني گذشته هستند و برپاخواسته از سرشت انسانهاي پاك ميباشند و اين پيشگوييها بايد منحصراً از منابع وحي باشند.
در كتاب باسك از كتب مقدسه هنديان چنين آمده: "دو دنيا تمام شود به پادشاهي عادلي در آخر زمان كه پيشواي ملائك و پريان و آدميان باشد و حق و راستي با او باشد و آنچه در درياها و زمينها و از آسمانها پنهان باشد همه را بدست آورد و ..."
در كتاب شاكموني از كتب معتبر و مقدس چينيان آمده است: "پادشاهي و دولت دنيا به فرزند سيد خلايق و در دو جهان كشن (در لغت هندي اسم پيامبر اسلام است) تمام شود و كسي باشد كه بر كوههاي مشرق و مغرب عالم حكم براند و فرمان كند و بر ابرها سوار شود و ..."
در كتاب وشن حوك درباره عاقبت جهان ميخوانيم: "سرانجام دنيا به كسي برگردد كه خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد."
در كتب ديگر هنديان از جمله دارتك ديده با تكيل شابو سرگان جلوههايي از اين موعود جهاني را ميبينيم.
مهدي (عليه السلام) در منابع زردشتيان:
در كتاب زند از كتب مقدسه زردشتيان درباره عاقبت جهان به اين صورت بحث شده است: "آنگاه از طرف اهورا افراد به ايزدان ياري ميرسد، پيروزي بزرگ از آن ايزدان ميشود و اهريمنان را منقرض ميسازند. بعد از پيروزي ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان، عالم كيهان، به سعادت اصلي خود رسيده، بني آدم بر تخت نيكبختي خواهند نشست ..."
در كتاب جاماسبنامه از تحريرات جاماست (از بزرگان دين زردشت) اين چنين خصوصيات را شرح ميدهد: مردي بيرون آيد از زمين تا زمان، از فرزندان هاشم، مردي بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر دين جد خويش باشد، با سپاه بسيار روي به ايران مهد آباداني و زمين را پر از عدل و داد كند.
و جاي ديگر گويد: "از فرزندان پيامبر (آخرين) شخصي در مكه پديدار خواهد شد كه جانشين آن پيامبر است و پيرو دين جد خود ميباشد از عدل او گرگ با ميش آب ميخورد و همه جهان به آيين مهرآزماي (محمد) خواهند گرويد."
قسمتهاي ديگري از پيشگوييهاي زردشت از بهمن پشت به تفصيل آمده است.
در كتاب زند و هوهومن ليسن از ظهور سوشيانس (نجات دهنده بزرگ جهان) خبر داده است: "نشانههاي شگفتانگيزي در آسمان پديد آيد كه به ظهور منجي دلالت ميكند و فرشتگان از شرق و غرب به فرمان او فرستاده ميشوند و به همه دنيا پيام ميفرستد."
اعتقاد به ظهور سوشيانس در ميان ملت ايران باستان آن قدر ريشهدار است كه در جنگ قادسيه پس از شكستهاي پيدرپي ايرانيان يزدگرد سوم، رو به كاخ پرشكوه مدائن ميكند و ميگويد: "درود بر تو باد. من اكنون از تو روي بر ميتابم تا آنگاه كه با يكي از فرزندان خود كه هنوز زمان ظهور آن فرا نرسيده است بسوي تو باز گردم." (جاماسب نامه صفحه 121 و 122)
كه البته در عقيده تشيع مهدي (عليه السلام) موعود، فرزند دختري يزدگرد سوم هم به حساب ميآيد. زيرا كه دختر يزدگرد سوم همسر امام سوم شيعيان (امام حسين(عليه السلام)) و حسين (عليه السلام) نيز جد نهم مهدي (عليه السلام) موعود است.
مهدي (عليه السلام) در ملل مختلف:
در اين بخش سعي بر آن رفته است كه با مختصرترين عبارات گوشهاي از اين اعتقادات در ملتهاي مختلف را بيان كنيم.
ايرانيان باستان معتقد بودند كه گرزا سپه قهرمان تاريخي آنان زنده است و صدهزار فرشته او را پاسباني ميكنند تا روزي قيام كند و جهان را اصلاح كند.
1- نژاد اسلام بر اين عقيده است كه از مشرق زمين يك نفر برخيزد و تمام قبايل اسلام را متحد سازد و آنها را بر دنيا مسلط سازد.
2- نژاد ژرمن معتقد بود كه يك نفر فاتح از طرف آنان قيام نمايد و ژرمن را بر دنيا حاكم كند.
3- اهالي صربستان انتظار ظهور ماركوكراليويچ را داشتند.
4- يهوديان معتقدند كه در آخر الزمان ماشيع (مهدي بزرگ) ظهور ميكند و ابد الابد در جهان حكومت ميكند ولي او را از اولاد اسحاق ميدانند در صورتيكه به وضوح بيان ميدارد كه او از اولاد اسماعيل است.
5- مردم اسكانديناوي معتقدند كه براي مردم بلاهايي ميرسد. جنگهاي جهاني اقوام را نابود ميسازند. آنگاه اودين يا نيروي الهي ظهور كرده و بر همه چيره ميشود.
6- يونانيان گويند كايوبرگ، نجات دهنده بزرگ، ظهور كرده و جهان را نجات خواهد داد.
7- اقوام آمريكاي مركزي معتقدند كه كوتزلكومل، نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثي در جهان پيروز خواهد شد.
8- چينيها نجات جهان را بدست فردي به نام كرشنا ميدانند.
9- اقوام اروپاي مركزي در انتظار ظهور بوخس ميباشند.
ختنه دست جمعي نمايندگان مجلس زيمبابوه عده اي از نمايندگان زيمبابوه در بخشي از برنامه مبارزه با گسترش ويروس اچ آي وي و بيماري ايدز براي آگاه سازي مردم زيمبابوه ختنه مي شوند. شفقنا: عده اي از نمايندگان زيمبابوه در بخشي از برنامه مبارزه با گسترش ويروس اچ آي وي و بيماري ايدز براي آگاه سازي مردم زيمبابوه ختنه مي شوند. عمل ختنه اين نمايندگان در درمانگاهي موقتي در محل پارلمان اين كشور در شهر حراره انجام مي شود اين نمايندگان كه روز گذشته (پنجشنبه، ۲۱ ژوئن) در ملاء عام آزمايش اچ آي وي دادند، با ختنه خود قصد دارند مردان زيمبابوه اي را براي ختنه شدن تشويق كنند. تحقيقات سازمان ملل متحد نشان مي دهد كه خطر آلودگي به ويروس اچ آي وي در ميان مرداني كه ختنه شده اند، كمتر است. گفته مي شود كه بيش از يك ميليون نفر در زيمبابوه اچ آي وي مثبت هستند كه حدود نيمي از آنها تحت درمان قرار دارند. بلسينگ چبوندو، رئيس گروه "پارلماني هاي عليه ايدز" گفته است كه بيش از ۱۲۰ نماينده و كارمند پارلمان براي ختنه شدن اعلام آمادگي كردهاند. تا ساعت ۱۲ ظهر به وقت محلي روز جمعه، ۲۲ ژوئن چهار نماينده مجلس ختنه شده اند. به گفته آقاي چبوندو اين احتمال وجود دارد كه مقام هاي سياسي بيشتري از جمله رابرت موگابه، رئيس جمهور زيمبابوه در اين برنامه حضور يابند. "برنامه ختنه" در زيمبابوه بسيار جلب توجه كرده و واكنشهاي مختلفي را بر انگيخته است. نخستين بار اين موضوع در سپتامبر ۲۰۱۱ مطرح شد؛ زماني كه توزوكاني خوپه، معاون نخست وزير از همكاران سياستمدارش خواست كه براي ختنه شدن داوطلب شوند. در آن زمان اين درخواست با واكنش منفي نمايندگان مجلس روبه رو شد.
كشف كرم 13 سانتيمتري در چشم يك بيمار يك چشم پزشك در هند كرمي 13 سانتي متري را از چشم يك بيمار سالخورده خارج كرده است. اين بيمار 75 ساله به دليل احساس درد و ناراحتي چشم به پزشك مراجعه كرده بود. مجله اينترنتي برترين ها برترين ها: يك چشم پزشك در هند كرمي 13 سانتي متري را از چشم يك بيمار سالخورده خارج كرده است. به گزارش برترين ها، اين بيمار 75 ساله كه آقاي كريشنامورثي نام دارد، به دليل احساس درد و ناراحتي چشم به پزشك مراجعه كرده بود. زماني كه دكتر سيثارامن چشم بيمار را معاينه كرد از ديدن كرمي بزرگ در چشم او شوكه شد و به سرعت چشم بيمار را عمل كرد تا از بروز آسيب جدي به چشم جلوگيري كند. دكتر سيثارامن اين اتفاق را اتفاقي شگفت انگيز مي داند و مي گويد در تمام 30 سال سابقه پزشكي خود با چنين موردي روبرو نشده است. بيمار بيشتر از دو هفته به حساسيت و التهاب چشم مبتلا بوده و همسر او كه شاهد عمل جراحي بوده است مي گويد "وقتي كرم از چشم همسرم خارج شد شروع به حركت و پرش كرد. واقعا وحشتناك بود." اين كرم كه تا 30 دقيقه بعد از عمل زنده بود به آزمايشگاه منتقل شد تا مورد آزمايش و شناسايي قرار بگيرد. تا قبل از اين بزرگترين كرمي كه از بدن يك انسان خارج شده است 3 سانتي متر طول داشته است، بنابراين مي توان گفت كه اين بيمار يك ركورد را به ثبت رسانده است. دكتر مي گويد "اگر كرم را خارج نكرده بوديم مي توانست وارد لايه هاي عميق چشم شود و به بينايي بيمار آسيب بزند. همين طور مي توانست وارد مغز شود و اعصاب او را دچار مشكلات جدي كند."